دانلود آهنگ
<-PollItems->
|
||
جهـــــان را
بـــدون ناخن های لــــاک زده
بدون کفــــش های پاشنـــه بلند
بدون النگــــو
و بدون گل ســـر
تصور کن
خــــدا دختـــر را آفـــرید
دخـتـــر
جهــــان را برای خـــــدا
زیبــــاکرد...
دختر با اخم اومد پیش مادرش و گفت:مامان من دیگه از دختر بودن خسته شدم!
مادرش با تعجب پرسید چرا؟
دختر گفت:خسته شدم از این تبعیضی که بین دختر و پسر قائل میشن!
پسر تا نصف شب هرجا دلش بخواد میره کسی نمیگه اشکال داره اما دختر بره
میگن خوب
نیست.پسر دوست دختر داشته میگن پسره دیگه!!
دختر دوست پسر داشته باشه میگن خرابه!
پسر سیگار بکشه میگن مرده دیگه حتما دردی داره!
دختر سیگار بکشه میگن معتاده!
پسر چش چرونی کنه میگن ذاتشه!
دختر چش چرونی کنه میگن وله!
خلاصه همه چی واسه پسرا عادی واسه دخترا بد!
مادرش با لبخند گفت:عزیزم اگه شیطان کار خلافی انجام بده کسی تعجب نمیکنه!
اما کسی از فرشته انتظار بد بودن رو نداره!
سلامتی همه دخترا
ما دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــتریم!
باید یاد بگیریم كه کلاس بذاریم! كه ناز کنیم !
اونا خیلی بیجا می کنن مارو ناراحت کنن!
... خیلی بیخود می کنن اشکمونو دربیارن!
اصلا برا چی به یه موجود مذکر اجازه می دیم شادی
زندگیمونو ازمون بگیره؟!
این اسمش عشق نیس!
کسی که عاشق تو باشه،
هرگز نمی تونه غمتو ببینه!
چه برسه به اینکه خودش عامل غمت باشه!!
... من
دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــترونه ناز میکنم!
دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــترونه فکر میکنم!
دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــترونه احساس میکنم!
دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــترونه استدلال میکنم!
دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــترونه زندگی میکنم!
غم رو اشتباهي توی فرهنگ دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــترونه ی ما جا دادن!
عاشق شو، که زندگی کنی!
یک عمر، زندگی کنی!
اما حواست باشه،
با حسای الکی که این روزا به عشق تعبیر می شه،
به زندگیت کوچکترین خدشه ای وارد نکنی....
من دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــتر ام، و افتخار میکنم که دختر بدنیا اومدم
به افتخاره همه دخــــ✿◕ ‿ ◕✿ــــترا..!
مهم نیس پشت سرم چی میگن چون اونایی رو که برام مهمن میشناسم!
بهم میگن مغرور چون اهل کارای خجالت آور نیستم!
هــــــــر کسی رو غرق محبت نمیکنم و به هـــــــر کی از راه رسید نمیگم:دوستت دارم!
همینم که هستم.عوض نمیشم!
برای من دختر بودن یعنی همین!
وگرنه جنس آشغال و ارزون تو بازار زیااااااد پیدا میشه
سلام به مدرسه ها نزدیک می شیم ووقت اومدن به وبلاگو ندارم شاید پنجشنبه و جمعه اومدم راستی یک کانال زدم ایدیش saramasuodi@
دو۳تون دارم سارا مسعودی
دختر با ظاهری ساده ونه مذهبی از خیابان می گذشت که پسری داد زد:چطوری سیبیلو؟؟!!
دختر تبسمی کرد و گفت:
وقتی تو زیر ابرو بر می داری من سیبیل میذارم که این جامعه یه مرد هم داشته باشه...
پسر سرخ شد و چیزی نگفت.
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی.... ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم. من اون خاکم به زیر پا ولی مغرور مغرورم به تاریکی منم تاریک ولی پر نور پر نورم اگه گلبرگ بی آبم به شبنم رو نمیارم اگه تشنه تو خورشیدم به سایه تن نمی کارم من اون دردم که هر جایی پی مرهم نمی گرده چه غم دارم اگر دنیا به کام من نمی چرخه من اون عشقم که با هرکس سر سفره نمی شینه من اون شوقم که اشکامو به جز محرم نمی بینه اگه من ساقه ی خشکم به دریا دل نمی بندم اگه بارون پربارم به صحرا دل نمی بندم
مولای من آرزومیکنم وقتی آمدی چشمانم شرمسارنگاهت نشود بهش گفتم: امام زمان عجل الله رو دوست داری؟ گفت: آره ! خیلی دوسش دارم . تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله… من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟ آجرکم الله یا صاحب الزمان
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.
حالا اگه خوشت اومد کپی کن.....
یه روز کامل توی بیمارستان بودم و یه چیکاپ کامل شدم تا ببیند غیر از کمرم صدمه ی دیگه ندیده باشم
بعد از یک روز رفتیم خونه و تازه اون موقع بود که فهمیدم بدبختیا شروع شده چون تموم
فامیل ریختن سرم برای عیادت ولی من احتیاج به تنهایی داشتم جزء چند دقیقه بیشتر کنارشون نبودم وبعد به بهانه ی اینکه هنو
ز نمیتونم زیاد به کمرم فشار بیارم به اتاقم پناه می بردم و برای سرنوشت تلخم گریه میکردم خانوادم فهمیده بودن
בـפֿـتر بوבن یــعنیـ یــهـ گوشیـ پر از آهــنگ
בـפֿـتر بوבن یــعنیـ جواهــرات ᓆـشنگ
בـפֿـتر بوבن یــعنیـ ڪـᓄــבیـ پر از شال
בـפֿـتر بوבن یــعنیـ وبلاگ בاشتن
בـפֿـتر بوבن یــعنیـ بهـ پـωـرا ᓄــפـل نگذاشتن
בـפֿـتر بوבن یــعنیـ بیـ פֿـیــال בنیــا
בـפֿـتر بوבن یــعنیـ ᓄـجلـω هــایـ בـפֿـترونهـ
و בر آـפֿـر:
من یه دُخْتَـــ ـــــرَمــــــ ♡
رژ؟ ☆ عــــاشقـــشم
لواشک؟♡وااااااااااای♡
کاکائو؟♧ دیــــوونشم♧
غرور؟♥خــــــداے غــــــرورم♥
پاستــــیل؟♥اووووفـــــ هــَََر روز♥
بستنــــے؟★وااااای نگــوووو★
تیپـــ؟◇گاهی ⇦دخمل گاهی پسر⇨ (اسپرتــــ)★
لجبـــاز؟♡اوووووف♡
خوشگــل؟★50-50اونی که باید بخواد میخواد→
رو عصـاب؟↑شـــدیــــــد↓
اعتماد به نفس؟★ نه مث بعضیا★
فوتبال؟✘فقط استقلال✘
احساساتے؟彡شدید彡
گریه؟♡وقتی داغـــــونم♡
بارون؟♥دیوونشم ♥
شیطونی و دیوونه بازی؟•بطور مداومـــــــ╰
حسودی؟♥زیـ ـــاد واســہ آدمای خـــ ــاص♥
❤♤مــنم و دنیای دخترونـــہ م♤
ﺍﺯ ﻣﺰﺍﯾـــــــﺎﯼ ﺩﺧـــــﺘﺮ ﺑﻮﺩﻥ :
ﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﮐﭽﻞ ﻧﻤﯿﺸﯿﻢ...
ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺑﺸﻨﻮﯾﻢ...
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻟﻘﺐ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﻌﻠﻖ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ...
ﺍﻭﯾﺰﻭﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺸﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﺪﯾﻢ...
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ...
ﻧﯿﺎﺯ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ...
ﻋﻘﺪﻩ ﻣﻮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺷﯿﻄﻮﻧﯽ ﻭ ﮔﻮﺷﻮﺍﺭﻩ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ...
ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ...
ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺑﺪ ﺑﺨﺘﯽ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺴﮑﺎﻝ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ﻣﺚ ﺑﺨﺘﮏ ﺑﻬﺶ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﯿﻢ ﻭﺷﻤﺎﺭﻩ ﺭﻭ ﺗﺎ ۱۰
ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﻪ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ...
ســربازی نمــیریمــ
عــــزیز دله همــه هســتیمــ
همــیــــشه حــــــق تــقدم با مــاســت .!!
بعله ...
دستانم بوی گلی می دادند ، مرا به جرم گل چیدن محکوم کردند .... . نگفتند که شاید گلی کاشته باشد!!
آدمای راستگو،
خیلی زود و خیلی راحت عاشق میشوند،
خیلی راحت احساسشون رو بروز می دهند،
خیلی راحت بهت میگن دوستت دارند،
خیلی دیر دل میکنند،
خیلی دیر تنهایت میگذارند،
اما وقتی زخمی می شوند...
ساکت می نشینند،
چیزی نمی گویند،
خیلی راحت می روند،
و دیگر هیچوقت بر نمی گردند...
وقتى صداقت يک روباه زير سوال ميرود..!
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﻟﻬﺎﯼ خارجی یک ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺣﺶ ﺭا ﭘﺨﺶ می کرد...
نشاﻥ مى داد يک ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺤﻘﻖ تعدادى ﻻﺷﻪ ﻣﺮﻍ ﺭا ﺩﺍﺧﻞ ﺗﻮﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩند
ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﯼ ۱۰-۲۰ ﻣﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺣﻔﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩند،
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ يك ﺭﻭﺑﺎﻩ آﻣﺪ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ يك ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﻻﺷﻪ ﻯ ﻣﺮغ ها ﺭا ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺭﻓﺖ؛ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﺗﯿﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺍلآﻥ مى رود ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻯ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎنش را مى آورد...
ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ يك ﺭوﺑﺎﺕ ﺟﺮﺛﻘﯿﻞ، ﺗﻮﺭﯼ ﺭا ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩند ﻭ آﻭﺭﺩند در ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ مخفى اش ﮐﺮﺩند
ﻭ ﺑﺎ ﻣﺎﯾﻌﯽ خاص ﺍﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ تا ﺍﺛﺮ ﺑﻮ ﺭا ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ببرند...
ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ همان ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻭ ۷-۸ ﺗﺎ ﺭﻭﺑﺎﻩ ديگر آمدند
ﺳﺮ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺍﻭﻝ، ﻫﺮچه ﮔﺸﺘﻨﺪ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭا ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩند؛ ﻫﺮچه ﺯﻣﯿﻦ ﺭا ﺑﻮ ﮐﺮﺩند ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ؛
آن ۷-۸ ﺗﺎ ﺭفتند ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺸﺘﻦ ﮐﺮﺩ...
ﺟﺎلب ﺍین ﺑﻮﺩ ﮐﻪ مدام ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﺮش را ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎنش ﮐﻪ ﺩاشتند ﺩﻭﺭ مى شدند ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿد!!
محققين ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺳﯿﻢ ﮐﻤﯽ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩند ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻣﺮغ ها ﺭا ﺩﻳﺪ.
ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ؛ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮغ ها ﺭا ﺑﺎ ﺩﻧﺪاﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ،
ﺍﯾﻦ ﺗﯿﻢ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ آمدند ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ هماﻥ ﮐﺎﺭ ﺭا ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩند ﻭ ﺗﻮﺭﯼ ﺭا ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺳﻮﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ
و بوى مرغها را با اسپرى پاک كردند؛ ﺭﻭﺑﺎه ها ﻭﻗﺘﯽ دوباره ﺭﺳﯿﺪند ﻫﺮچه ﮔﻮﺩﺍﻟﻬﺎ ﺭا گشتند
ﻭ ﻫﺮچه ﺯﻣﯿﻦ ﺭا ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪند، ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﻨﺪ...
ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺭا نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩیگر ﺟﺴﺖ ﻭ ﺟﻮ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ماﻧﺪ.ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ای ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ، ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺭﻓﺘﻨﺪ
ﻭ ﭼﮏ ﮐﺮﺩند، ﺩﯾﺪند ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺮﺩﻩ...
ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻻﺷﻪ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﮐﺰ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮑﯽ ﺑﺮﺩند ﻭ ﮐﻠﯽ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩند؛
ﺩﯾﺪند ﺩﻗﯿﻘﺎً ﻋﮑﺴﻬﺎ ﻭ آﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ نشاﻥ مى دهد ﺍﯾﻦ ﺣﯿﻮاﻥ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﯾﮏ ﺷﻮﮎ ﻋﺼﺒﯽ، ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩ!
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺣﯿﻠﻪ ﮔﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ است ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ مى كند
ﺻﺪﺍﻗﺘﺶ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎنش ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ، ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯿﺰند ﻭ ﻣﯿﻤﯿﺮد؛ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮد...
ﻭ ﭼﻘﺪﺭ زیادند کسانی كه می آیند ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺯباﻥ مى آورند،
ﺑﻌﺪ ﺟﺎلب اينكه ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﻭغ هایشان آﺷﮑﺎﺭ مى شود، ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮوند
ﻭ ﺍﺻﻼً ﺧﻢ ﺑﻪ ابرﻭ نمى آورند ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺎک تر ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ، ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ...
ﭼﻘﺪﺭ زشت است ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮسد ﮐﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺍﺯ او ﺩﺭ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺸﯽ ﺑﮕﯿﺮند.
ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ گرچه بى رﺣﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ تكان دهنده اى ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺖ...
لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:
تو را انتخاب میکند نه امتحان ...
تو را نگاه کند نه اینکه ببیند ...
تو را حس کند نه اینکه لمست کند ...
تو را بسازد نه اینکه بسوزاند ...
تو را بیاراید نه اینکه بیازارد ...
تو را بخنداند نه اینکه برنجاند ...
تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد ...
ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ !
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ …
"ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ"
میپرسد چرا اکثر آدمها توی ایران
راجع به سنشان دروغ می گویند؟!
جواب میدهم چه توقعی داری؟
راست بگویند..!
وقتی مدام میشنوند که باید از سنشان خجالت بکشند!
خجالت بکشند و رنگ شاد نپوشند،
خجالت بکشند از سنشان و عاشق نشوند،
خجالت بکشند از سنشان و نرقصند،
با صدای بلند نخندند و...
خجالت بکشند چون از آنها گذشته است و..
نه...نترس دوست من،
هرگز برای هیچ چیز از تو نگذشته است،
اگر به عشق نیاز داری عاشق شو...برقص،
با صدای بلند قهقهه بزن ،رنگهای شاد بپوش،
تا وقتی زنده ای، هیچ چیز از تو نگذشته است،
زندگی کن دوست من و از عدد توی شناسنامه ات هرگز خجالت نکش...
چقدر اين متن دلنشينه
…. ﻭﻗﺘـــــﯽ ﺍﺯ ﯾـــــﻪ نفر ﻣﯿـــــــﺮنجی
ﺣﺘـــﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﮕــــﯽ ﺑﺨـــــﺸﯿﺪیش
ﯾﻪ ﭼــــﯿﺰﯼ ﺗﻪ ﺩﻟــــﺖ ﻣﯽ ﻣـــﻮﻧﻪ
ﮐﯿـــــــﻨﻪ ﻧﯿـــﺴﺖ ...
ﯾﻪ ﺟــــــــﺎﯼ ﺯﺧـــــمه...
ﯾﻪ ﭼﯿــــــﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿـــــــﺬﺍﺭﻩ...
ﺍﻭﺿـــــــﺎﻉ ﻣﺜﻞ ﻗﺒــــﻞ ﺑﺸــــﻪ...!
ﻫـــــﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨــــﯽ
و ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ
....ﻭ ﺑﮕﯽ ﻧـــﻪ ...
ﺑﯽ ﻓﺎﯾـــــــﺪﻩ ﺳﺖ!
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﺳـــــﻂ ﺍﺯ ﺑﯿــــﻦ ﺭﻓﺘـــــﻪ
ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧــــﺎﻟﯿــــﺶ ﺗﺎ ﻫﻤﯿـــــﺸﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑــــﻨﻪ
ﯾــــﻪ ﭼﯿـــــــﺰ سنگين ﻣﺜـــــــل
"" ﺣـــــــــﺮﻣـــــﺖ""
برم ورزش کنم.
تیشرت نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون.
وحالا توجه شما و به تیکه های ملت غیور جلب میکنم:
نارنگی!کجا میری؟
پرتقال!بدو تا نخوردمت!
هویج!مگه خرگوش دنبالت کرده؟
ته سیگار!
رفتگر!برو ۹شب بیا بابا!
چی توز موتوری!
سن ایچ و دیگر هیچ!
لینا توپی!انقد جون نده بابا!
اسمارتیز!بقیه دوستات کجان؟
بچه ها بچه ها....گارفیلد!
مادرم بشینه کنارت....
بهت بگه.....
از خاطرات با هم بودنتون بگو...
تو هم سکوت کنی....
اشک تو چشات جمع بشه....
به عکسم خیره شی...
تا 40 روز لباس مشکی...
روبان کنار عکس....
حسرت بخورین...
بعد بگی نامردی کردم در حقش اخ اخ........
حالا من چه آرامشی دارم زیر خاک
خیلی کم گذاشتی...
خیلی نبودی
من اما....
کم نگذاشتم....
کم برداشتم.....
که تو کم نیاری....
هر چیز با ارزشی بود به تو بخشیدم
عشقم....
غرورم...
دلم...
باورم....
زندگیم....
دیگر چیزی برایم نمانده....
به جز تو....
که تو را هم بخشیدم......
به دیگری .....
هعیییی خدا..
پسر ها شبیه سوسک هستند !!!!!!
چرا؟؟؟؟؟
میگم خدمتتون
1.دقت کردین بعضی سوووسکااا گیر میدن بهت هرچی با دمپایی میزنی تو سرشون بیشتر میان طرفت!!!!
2.دیدین سوسک ها چقدر سگ جونن لهشون میکنی ولی هنوز شاخکاشونو تکون میدن
خووووووووب تا اینجا فک کنم منظورمو گرفته باشین!!!!
خوب میریم سراغ بقیه ی شباهت ها
3.مدل مووووووووو های پسرااااااا (با وجود تنها 2 تار مو!!! همونو با کلی چسب و تافت و ... سیخ می کنن)
4.سوووسک موجود چندشیه (مثل پسر ها که خیلی چندشن)
5.سوسکااا رو هیچکی دوست نداره (البته من به استثنا ها کاری ندارم کلی گفتم)دقیقا مثه پسر هاااااااا
6.سوسک تنها حشره ایه که خوشگلش پیدا نمیشه!!! مثل پسر که نسل خوشگلاش منقرض شده!!!
7.میگن سوسکااا خیلی پیچیدن و محققا هنوز از زندگیشون سر در نیاوردن درست
مثل پسر جماعت که هیچ وقت نمیفهمی پشته ای قیافه یه زشتش چیه!!!!بس که
موزیییییییییی ان
خوب فک کنم به اندازه ی کافی دلیل اوردم واسه اینکه شما دختران
محترم شباهت زیااااااااااد بین این دو موجودو بفهمین
من یک دخترم
وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نـــمی شکنم.
شیشه ها را نـــمی شکنم.
غرورم را نـــمی شکنم
دلت را نـــمی شکنم
در این دلتنگی ها
زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغـــض لعنتی ست!
نوید منو به سمت یه اتاق راهنمایی کرد تا بتونم لباسمو عوض کنم داخل اتاق رفتم یه اتاق تقریبا بزرگ که دیواراش
با تابلوهای خیلی زیبا از مناظر زینت داده شده بود یه تخت دو نفره که یه حریر صورتی خوشگل روشو پوشونده بود
دوتا میز کوچلو کنار گوشه های تخت بود که روی یکی از اونا یه آباژور خوشگل بود و روی دیگری یه ساعت رو میزی
ویه قاب عکس که یه زن و مرد هم دیگرو بغل کرده بودن و یه میز آرایش طرف دیگه ی اتاق که پر بود از انواع عطر
ولوازم آرایش ویه کمد بزرگ که توی یکی از دیوارا خورده بود و یه پنچره ای دلباز که رو به حیاط که منظره ای خیلی
زیبایی داشت باز میشد و یه ایون کوچیک که پر بود از گلدونای پر گل دست از فضولی برداشتم مانتو و شالمو
در آوردمو یه نگاه به خودم توی آینه انداختم همه چی خوب بود با یه نفس عمیق از اتاق رفتم بیرون به محض اینکه
از در رفتم بیرون چشمای زیادیو روی خودم دیدم یه لحظه از اینکه این لباس کوتاهو پوشیدم به خودم لعنت فرستادم
ولی لباس من همچینم کوتاه هم نبود فکر کنم اینا تو حالو هوای عادی نبودن داشتم با چشم دنبال نوید میگشتم
که یه گوشی سالن خونه پیداش کردم اولش متوجه من نشد ولی وقتی که برگشت یه لحظه روی من موند تحسینو میشد توی
چشماش خوند اما زمانی که چشمش به پاهای برهنم خورد یه اخم کوچیک توی صورتش اومد و دیگه اون نگاه تحسین از بین
رفت و به سمتم اومد ودسنمو گرفت همین طور که منو با خودش میبرد زیر گوشم گفت
مژده لواسانی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"مات و مبهوتم.به این عکس، ساعتها خیره میشوم و فکر میکنم که یعنی میشود اینهمه معصومیت را کُشت
؟ به چشمهایش نگاه کرد و کُشت؟ کُشت و زندگی را ادامه داد؟این زخمها مرهمی هم دارد؟این دنیا روی خوشی هم دارد؟
راستی حال مادرش؟. وقتی من و تو با شنیدن این خبر به این حالیم، حال مادرش. وای از حال مادرش قانون، درد مادرش را تسکین میدهد؟
چند ستایش و آتنا باید قربانی کودک آزاریِ بیمارانِ وحشیِ جامعه باشند؟حتی اشدّ مجازات هم "اقل" است برای این جنایت...
داغ سنگینیست؛ و فریاد که این داغها هر بار تازه میشود... من حالم خراب است و مبهوتم، شما را نمیدانم.تکمله:
تسلیت و آرزوی صبر و طاقت برای مادر و پدرش، هرچند که آرزوی محالیه."
مریم معصومی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"خدایااااااااااااااااا به کدام گناه!حالممممم بده."
محسن تنابنده در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"حیف زیباییت، حیف مظلومیتت."
نوید محمدزاده در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"قلب آدم به درد مى آد انسانم آرزوست. "
حمید فرخ نژاد در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"من دلم سخت گرفته است از این میهمانخانه مهمان کش روزش تاریک. "
مینا ساداتی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"تسليت به تمام ايرانيانی كه هنوز برای انسانيت ارزش قائل هستند."
ترلان پروانه در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"اتناى خوشگل دوست داشتنى .يكمى زود بود برات براى فهميدن اين كه دنيا به قشنگى لبخندت نيست .
. دنيا به قشنگى عروسك هات نيس.. آدما مثل پدر مادرت برات دل نمى سوزونند . زود بود كه روى كثيف دنيارو ببينى .
هميشه ميگفتن هيچوقت دير نيست ،براى تو هم خيلى زود بود هم خيلى دير شد . تسليت به خانواده اصلانى."
فلور نظری در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
"جهت همدردى با خانواده داغديده ى اصلاني و مردم خشمگين شهرپارس آباد و كل مردم ايران از اين جنايت ِتا ابد جگر سوز .
دادستان پارس آباد به ایرنا گفت: شهروندان پارس آباد مغان مطمئن باشند به پرونده قتل آتنا اصلانی دختر خردسال پارس آبادی
با فوریت و دقت رسیدگی و حکم الهی صادر خواهد شد.آتنا اصلانی دختر خردسال پارس آبادی از حدود 20 روز پیش به قصد
دیدار با پدر خود از خانه خارج شده و از آن زمان تاکنون خبری از وی نبود.جسد این دختر خردسال امروز از پارکینگ مظنون
دستگیر شده پیدا شد. جامعه به خاطر فراهم نکردن آموزش رایگان برای همه گناهکار است و باید به خاطر همه تاریکیهایی
که درست کرده پاسخگو باشد. اگر روح در تاریکی رها شود گناه صورت خواهد گرفت. مجرم کسی نیست که گناه را انجام داده،
بلکه کسی است که تاریکی را ایجاد کرده است.بینوایان .ویکتور هوگو. بارها خواستيم و گفتيم به كودكانتان اموزش دهيد
با غريبه ها گرم نگيرند ، اعتماد نكنند از مسئولين خواستيم در مدارس اموزش دهند كودكان آگاه امروز مي توانند خودشان
و جامعه ى اطرافشان را مصون از خطرات و حوادث نگه دارند. تسليت و داغداريم همه."
کشف بشکه آبی رنگ
اما در نهایت پس از گذشت ۱۸ روز جسد آتنا از پارکینگ خانه او در حالی که داخل یک بشکه آبی رنگ قرار داشت پیدا شد.
در حال حاضر جسد آتنا به پزشکی قانونی انتقال یافته و تحقیقات جنایی با توجه به وضع مالی
مناسب متهم و کم رنگ شدن فرضیه قتل بخاطر سرقت النگوهای آتنا و سابقه دار بودن متهم در خصوص جرایم تجاوز و آدم ربایی ادامه دارد.
آتنا در خاک آرام گرفت
تسیت میگم
اسماعیل مرد ٤٢سالهاي که مغازه رنگرزی دارد، این قتلها را در فاصله زمانی مختلف مرتکب شده است. براساس اطلاعاتی که
به وسيله سمیرا حسینی، خبرنگار اعزامی «شرق» به دست آمده است. اسماعیل علاوه بر اینکه به قتل آتنا کودک هفتساله متهم است،
به قتل زنی دیگر که در روستایی کشته و جسدش را رها کرده نیز متهم شده است. اسماعیل به هر دو فقره
قتل اعتراف کرده و نحوه ارتکاب قتل را هم توضیح داده است.
این متهم همچنین اعتراف کرده چند سال قبل زن جوان دیگری را هم به قتل رسانده
و جسدش را به آتش کشیده است. جسد این زن به حدی سوخته بود که امکان تشخیص هویت وی وجود نداشت
و زمانی که مأموران این جسد را پیدا کردند، بهعنوان جسد مجهولالهویه دفن کردند و به دلیل شدت سوختگی
و ازبینرفتن جسد امکان اینکه بتوان هویت او را مشخص و خانوادهاش را شناسایی کرد هم وجود نداشت.
با توجه به قتلهایی که متهم انجام داده است، احتمال داده میشود بیشتر قربانیان وی
زن باشند. پدر آتنا دراینباره به خبرنگار ما گفت: من هم از جزئیات قتلها خبر ندارم اما اینطور که شنیدهام مأموران به دنبال اثبات قتل چهارم هم هستند.
اهالی محلهای که متهم در آنجا زندگی میکرد، درباره اینکه او خانواده خوبی داشت، صحبت میکنند.
اما میگویند متهم مزاحمتهایی ایجاد میکرده است که معمولا زنها سکوت میکردند.
یکی از اهالی پارسآباد که بر سر مزار آتنا حاضر شده بود،
میگوید: وقتی خبر آمد که آتنا گم شده است و خانوادهاش عکسهای او را به در و دیوار زدهاند
و درخواست کمک کردهاند، اهالی خیلی امیدوار بودند که او پیدا شود. طولانیشدن مفقودی
آتنا باعث شد تصور کنیم داعش به شهر ما آمده و دختربچه را با خودش برده است. همین هم باعث شد
مردم بترسند. مخصوصا آنهایی که دختربچه داشتند خیلی میترسیدند.
اما با پیداشدن آتنا کمی وضعیت آرام شد. هرچند همه ما عصبانی هستیم و درخواست مجازات متهم را داریم
اما وحشت اینکه داعش به شهر آمده است از بین رفت.
این زن میگوید: حرفهای زیادی درباره اینکه جسد چطوری بوده است، زده شد. وقتی بچه را برای دفن آوردند،
مادرش گفت جسد سالم بوده و مثله نشده؛ با این حال آنطور که میگویند برای قصاصکردنش باید نصف دیه را بپردازند.
ما مردم پارسآباد آمادگی خود را اعلام میکنیم که نصف دیه را بپردازیم تا قاتل این بچه اعدام شود. اینطوری نمیشود
که او بچهای را بکشد، شهری را بههم بریزد و بعد هم قصاص نشود.
حتی اگر او را آزاد کنند، مردم اسماعیل را خواهند کشت و اجازه نمیدهند این مرد زنده بماند. این فقط نظر اهالی محل نیست؛
خانواده اسماعیل هم میگویند کمکی به او نخواهند کرد و خواستار مجازاتش هستند.
گفتوگوی سمیرا حسینی با برادر اسماعیل را بخوانید.
شما چند خواهر و برادر هستین؟
هفت برادر و یک خواهر هستیم.
برادرتان اسماعیل، فرزند چندم خانواده است؟
فرزند اول.
برادرتان چند فرزند داشت؟
دو پسر و یک دختر داشت؛ پسر بزرگش از همسر اولش است.
اسماعیل دو همسر دارد؟
خیر، سالها پیش از همسر اولش جدا شد و با همسر دومش که آن زمان مطلقه بود ازدواج کرد.
رفتار برادرتان با فرزندانش چطور بود؟
همیشه با فرزندان خودش هم به تندی برخورد میکرد.
تحصیلکرده بود؟
نه، درسش را رها کرد و خیلی زود مشغول به کار شد.
برادرتان چطور آدمی بود؟
بهطورکلی آدم تندخو و گوشهگیری بود. تقریبا با هیچکدام از افراد خانواده رابطه نداشت، تنها و گوشهگیر بود
بهخاطرهمین رفتارها من هم مدتی بود با او قطع ارتباط کرده بودم؛ بااینحال هرگز فکر نمیکردم اینقدر انسان بیرحمی باشد.
اسماعیل سابقه کیفری هم داشت؟
بله، چند بار سابقه داشت. اما من چندان در جریان کارهای او نبودم. با خانمها رابطه نامشروع داشت،
یک خانم را هم صیغه کرده بود. یک بار هم به زندان رفته بود. چند سال پیش اسماعیل در پرونده دیگری متهم به قتل بود اما تبرئه شد.
این همان خانمی است كه به قتلش اعتراف کرده؟
نمیدانم، خیلیها اين را میگویند. ما یک فامیل در دادگستری داشتیم
اما غافل از اینکه رئیس دادگستری به پرونده رسیدگی نمیکند بلکه پرونده دست دادستان است. آن زمان دادستان پارسآباد فرد دیگری بود.
زمانی که آتنا گم شد، شما هم در پیداکردن آن با مردم پارسآباد بودید؟
زمانی که خبر گمشدن آتنا در پارسآباد پیچید، چند بار مادرم از من خواست او را به خانه آتنا ببرم تا در کنار آنها باشد.
ما هم مثل همه مردم شهر ناراحت بودیم و عکس آتنا را روی پروفایل تلگراممان گذاشتیم، دوست داشتیم
آتنا هرچهزودتر به آغوش خانوادهاش برگردد، هرگز فکر نمیکردیم مسئول گمشدن آتنا برادرمان باشد.
چطور متوجه شدهاید برادرتان جسد آتنا را در پارکینگ خانه نگهداری کرده است؟
برادرم از زندان تلفنی با همسرش تماس گرفته و از او خواسته بود مقداری مواد مخدر را که در پارکینگ خانه نگهداری کرده است
از محل خارج کند. همسر برادرم هم برای بردن مواد مخدری که شوهرش گفته بود به محل رفته بود، درواقع همسر برادرم میخواست
با این کار شوهرش را از مجازات نگهداری مواد مخدر دور کند، اما وقتی وارد پارکینگ شده بود، بوی بدی احساس
و به گفتههای اسماعیل شک کرده و با یکی از برادرانم تماس گرفته و موضوع را با او در میان گذاشته بود.
آنها با هم به پارکینگ رفتند و متوجه بوی بدی در پارکینگ شدند و بعد که کمی خاک را کنار زدند
و متوجه شرایط مشکوک شدند، ما را هم در جریان گذاشتند و بهسرعت به اداره پلیس مراجعه کردیم و موضوع را با آنها در میان گذاشتیم.
اولش باورمان نمیشد. هرگز فکر نمیکردیم اسماعیل دست به چنین کاری بزند.
زمانی که راز قتل آتنا برای ما فاش شد، یک لحظه هم در لودادن برادرم به پلیس تردید نکردیم.
چون پنهانکردن این موضوع دور از وجدان بود و نباید خون آتنای هفتساله روی زمین میماند.
مردم با شنیدن این خبر چه واکنشی نشان دادند؟
مردم خیلی خشمگین شدند و مغازه اسماعیل را آتش زدند.
با توجه به خشم مردم پارسآباد نسبت به کارهای برادرتان، خانواده شما در چه شرایطی قرار دارند؟
من و خانوادهام زیر فشار زیادی قرار داریم، بعد از اینکه خبر در شهر پیچید، با توصیه مقامات امنیتی شهر،
همه ما پارسآباد را ترک کردیم و هر یک به شهر و روستایی پناه بردیم. از آن روز حتی نتوانستهایم به محل کارمان برویم،
اما مردم باید این را بدانند که جرم هر شخصی پای خودش است، نه اطرافیانش. کاری که اسماعیل انجام داد یک فاجعه است،
اما بهخاطر کارهای اسماعیل نباید اطرافیانش هم مجازات شوند. این در حالی است که ما خودمان
جای جسد را به مأموران نشان دادیم تا هرچهزودتر اسماعیل به سزای عملش برسد، اما متأسفانه برخورد تندی با ما شد،
درحالیکه باید این فرهنگ در جامعه ترویج داده شود تا
خانواده افراد مجرم بدون ترس از راندهشدن و برخوردهای تند با پلیس همکاری کنند. ما خانواده باآبرویی هستیم،
پدرم یک کارگر ساده است و در ترمینال مشغول به کار است.
بعد از این ماجرا خانواده آتنا با شما برخوردی داشتند؟
خیر، اما یکی از اقوام دور آتنا با ما تماس گرفت و گفت حساب شما از برادرتان جداست.
بعد از اینکه متوجه شدید برادرتان قاتل است، چه حسی داشتید؟
ما از اینکه اسماعیل برادر ما بود، شرمنده خانواده آتنا و مردم هستیم. متأسفانه اسماعیل فرزند ناخلف خانواده بود و همه ما ناراحت هستیم.
واکنش مادرتان به این ماجرا چه بود؟
همانطور که گفتم، مادرم زمانی که متوجه شد آتنا گم شده بسیار ناراحت بود و چندبار به خانه آتنا رفت.
او هرگز فکر نمیکرد پسرش نقشی در این ماجرا داشته باشد و دعا میکرد هرکسی که در گمشدن
آتنا نقشی داشته است به سزای اعمالش برسد. زمانی که متوجه شد اسماعیل، پسر خودش،
آتنا را به قتل رسانده، بسیار ناراحت و دلشکسته شد، اما بااینحال او هم میخواهد اسماعیل مجازات شود.
برای برادرتان وکیل میگیرید؟
خیر، نه پیگیر کارهایش میشوم و نه برایش وکیل میگیرم؛ فقط هرچه قانون میگوید همان اتفاق بیفتد.
فرزندان اسماعیل میدانند پدرشان چهکاری کرده است؟
بله، آنها بسیار ناراحت هستند و هرروز گریه میکنند. دخترش که ١٣ سال دارد، از کاری که پدرش انجام داده
بسیار خجالت میکشد و از آن روز در گوشهای نشسته و با کسی حرف نمیزند.
فکر میکنید روزی بتوانید به پارسآباد برگردید؟
نمیدانم.
منـــ یهـــ دخترمـــــ...
با تلنگری باران میشوم...
باکلمه ای عاشق♥می شومــــــــــ
با فریادی می شکنمــــــــــ↯
زورم بہ تنها چیزی که مۍ رســــــــــد بغــض لعنتیهـــ
هنوزهم با مداد رنگی خانه رویاهایم را به تصویر میکشمــــــ
من دخترم پراز راااز....هرگز مرا نخواهی دانست!
هرگز سرچشمه اشکهایم را نمیابی!
عاشقـ لوس شدنام قهــــــــــر کردنام حـســـود شـــدنامـــــ ...
دختروونگی هامو با هیچ چی تو دنیا عوض نمیــــ کنمــــــــــ!
دنیای دخترونه رو فقط یه دختر میـــتونه لمــــــــــس کنه!
نه یک مانکن فروشگاه, آن چه را فله میفروشند که زیادی آزاد باشد .نمونه اش "سبزی خوردن"!
♥•٠· من یک دخترم
نه یک وسیله برای جلب توجه,
و نه یک تابلو نقاشی
پیشرفت و بالارفتن را میخواهم اما نه به هر قیمتی
آزادم اما با تفسیری جدابافته...
آزادی من حجاب من است ،
طلا هم آزاد است اما همیشه محفوظ ، طلا را هیچوقت فله نمیفروشند!
اینم چند تا حال گیری دخترونه: یه سری دخترا هستن که
فک کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه , دست کنی تو موهات !!!
از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه هاتو ببندی !!!
از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی !!!
بعد مثلا از بیرون میای و آرایشتو پاک میکنی , همون موقع کار پیش میاد باز باید بری بیرون !
نوشته هاشون مخاطب خاص نداره
دوس دارن بلند و از ته دل
بخندن اما واس دلبری نیس
سر به زیرن اما
سر به راهیشون عمدی نیس
شیطونن اما بی منظـــــــور
اگه موزیکشون صداش بلنده
از جلف بازی نیس {اینجوری خوشن}
اهل ادا و اصول نیستن
اما یه وقتایی ناز میکنن،نازای دختروونه
حســـاســـــن،دلنازکن،یه وقتایی دلشون میشکنهـ
لبخندشون رنــــــــگ مهربونی دارهـ
لاک صورتیشون،موهاشون که یه ذره پریشونه،
اینا از پاکیشون کم نمیکنه
فقط یه کمـــــی فانتزی فکـــــــر میکنن (:
عــــــآشـــــــق این جور دخــــــتــــ♥ــــــرآم!
عــــــآشـــــــق خــــــودمــــــم (:
میترωـҐ از בـפֿـتراے ڪـہ شرҐ פּ פـیا نـבارלּ شـבـہ تیغ زבלּ פּــבنیاشـפּـלּ شـבـہ مـבل ماشیלּ פּ پـפּـل פּ شارز
ایناے ڪـہ هر رפּـز با یڪے مے پرלּ
ایناے ڪـہ بـפֿـاطر یـہ پـωـر هزارتا בرפּـغ بـہ پـבر ماـבرشـפּـלּ میگלּ
....ایناے ڪـہ از اـפــωـاـωـات بـפּـے نبرבלּ
....ایناے ڪـہ ظراـ؋ـت زنـפּـنـہ نـבارלּ
.... ایناے ڪـہ بـב בهنלּ
....ایناے ڪـہ شیطنتـפּ با هرزگے اشتباـہ گر؋ـتלּ
ایناے ڪـہ بـہ جاے شیطنتاے בـפֿـترפּـنـہ ڪارشـפּـלּ
... میترωـҐ
میترωـҐ از בـפֿـتراے ڪ בیگـہ בـפֿـتر نیـωـتלּ
بانـפּ בـפּــωـت مלּ
פֿـیلے بیشتر از اینا مے ارزے ᓆــבر פֿــפּــבتـפּ بـבـפּـלּ
פـیا ؋ـاز بالا
{ ωـلامتے בـפֿـتراااااااااااااا } פּـاـωــہ ایלּ بـפּــב ڪً مرבایے ᓆــבیمҐ פֿــפּـب بـפּــבن.
هـــر کارے کردیم پـــشت سرمون حرف زدن...⇣ ایـــن مردم هیچ وقت
میگלּ בـפֿـترا ایלּ رפּـزا اصלּ بـہ پـωـرا اعتماـב نـבارن.
میگלּ בـפֿـتراے امرפּـز همـہ عصبے פּ بـבاـפֿـلاـᓆ شـבن.
میگלּ בـפֿـترا בیگ مث ᓆـبلنا פـال פּ פــפּـصلـہ نـבارלּ
.میگלּ בـפֿـترا בیگـہ اـפــωـاـωـاتے نمیشن.
یڪًـے میگـᓅـت בـפֿـترҐ בـפֿـتراے ᓆــבیم......
رᓅـیـᓆـҐ میگـᓅـت בـפֿـتراے امرפּـزے همش بلـבלּ آرایش ڪًـنن.
ωـڪًــפּـت ڪًـرבҐ בهنҐ باز نشـב ڪًــہ بگҐ
یـہ בـפֿـتر غمشـפּ پشتـہ آرایش پنهـפּـלּ میڪًـنـہ
.نشـב بگҐ בـפֿـتراے امرפּـز בاغـפּـنלּ چـפּـלּ בنیاے امرפּـز اـפּـنا رפּ בاغـפּـלּ ڪًـرבـہ
.یاـבҐ رᓅ ڪً بگҐ اگ בـפֿـتراے ᓆــבیҐ פֿــפּـب بـפּــבלּ
یاـבҐ رᓅ بگҐ چـہ تـפּــᓆـعے בارے از בـפֿـترے ڪً از اعتماـבش ωــפּ اـωـتـᓅـاـבـہ شـבه؟؟؟
ωـلامتے בـפֿـترا ڪً مرב بـפּــבنـפּ بیشتر از פֿـیلے مرבا بلـבن...
פּـلے همیشـہ بایـב ωـڪًــפּـت ڪًـنن!
بازҐ یاـבت نره:ـבـפֿـترها ᓅـریاـב نمیزننـב!
⇣هــــر شکلی شدیم پـــشت سرمون حرف زدن... خودمونــے شدیم... گفتن جلفـہ ♨
⇣ســـر سنگین شدیم ... گفتن مغروره
تا خندیدیم... گفتن سبکہ
⇣تا اخم کردیم... گفتن خودشو میگیره
ساده شدیم ... گفتن احمقہ♨
⇣تحویل نـــگرفتیم... گفتن خودشیفته س
⇣خاکی شدیم... گفتن داره آمار میده
وقتــے حرف زدن و جوابشونو دادیم... گفتن دیدی حق با ماست لجش گرفتہ ♨
⇣وقتــے حرف زدن جوابشونو نــــدادیم... گفتـــن دیدی حــــق با ماست لال شده♨
⇤⇣هـــرجور شدیم این جماعت بیکار یــہ چیزے گفتن...
احـــترام گذاشتن بــہ عقاید همو یاد نمیگیرن...♨
⚡پــس براے خودت زندگــے کــــن⚡
سلام به همه دوستای عزیزم به وبم خوش اومدی امیدوارم که از وبم خوشت بیاد نظر یادت نره راستی وب من چندتا قانون داره: - تا آخر وبمو ببینی - نظر بزار چون هرچندتا نظر بزاری من دوبرابرشو تو وبت میزارم - نظرتو درباره پستام بگو -اگه مطلب یا عکسی خواستی بهم بگو بزارم تو وبم -پروفایلم هم فعاله به اونجا هم سربزنید - خواستی کپی کنی بهم بگو راستی با تبادل لینک موافق موافقم فقط قبلش خبرم کن تا منم بلینکمت خوب دیگه برید وبمو ببینید و البت نظرهم بزارید مر30.بااااااااااااااااااااای
روانشناسی رنگ تولد : شخصیت های صورتی
۴ مرداد تا ۱۳ مرداد ، ۵ بهمن تا ۱۴ بهمن
» ذهن و جسم صورتی ها
برین ادامه مطلب به شرط نظر
صورتی از ترکیب رنگ قرمز و سفیددرست شده و طیف رنگی متنوعی داره که اسم های مختلفی هم داره
که ما توی فارسی اون ها رو به نام های صورتی کمرنگ و پررنگ یا گلبهی و… میشناسیم. صورتی رنگ خیلی جذابی برای اکثر خانم هاست
و حتی رنگیه که میشه توی لباس کودکان و نوزادان هم استفاده بشه و این به خاطر حس نشاط و سرزندگیه که در عین حال آرامشی رو تداعی می کنه.
هر چی رنگ صورتی به روشنی بره احساس آرامش و ملایمت بیشتری داره و هر چی به تیرگی بره، رنگی پر جنب و جوش و شادتر و پر انرژی ای میشه.
اینجا من براتون از بهترین ترکیب رنگی هایی که می تونید با رنگ صورتی توی لباس هاتون داشته باشید، میگم.
آبی یکی از بهترین ترکیباتیه که میتونه با صورتی ایجاد بشه
. و تمامی طیف آبی و صورتی رو اگه در کنار هم ست کنید،
باز هم ترکیب قشنگی به و جود میاد.
هر چی این رنگ ها ملایم تر و روشن تر باشه
احساس لطیف تری رو ایجاد می کنه. ولی اگه جایی نیاز هست
که شما خاص تر به نظر بیاید و پر انرژی باشید، بهتره از رنگ های صورتی پر رنگ و آبی پر رنگ استفاده کنید.
صورتی و خاکستری هم جزء ترکیباتیه که به چشم همه زیبا میاد.
حتما تا الان از این ترکیب استفاده کردین و ازش لذت بردید.
خاکستری چون رنگ خنثی هست،
صورتی یکی از بهترین گزینه هاییه که می تونه با اون ترکیب بشه
و به خاکستری انرژی و شادابی بده. این ترکیب با این که صورتی دارای احساس شادی هست
در کتار خاکستری به تعادل رسیده و ست مناسبیه برای هر مجلس.
به علت این که هر دو رنگ صورتی و سبز رنگ های شاد و پر انرژی هستند، ترکیب و ست این دو رنگ با هم نیز ترکیب شادی رو به وجود میاره.
هر چی رنگ سبز به رنگ زرد که در ترکیب رنگ سبز وجود داره، نزدیک تر باشه و هر چی صورتی پر رنگ تر باشه،
ترکیب این ها با هم ترکیب شاد و جوون تری ایجاد میکنه. توضیح در رابطه با رنگ ها رو می تونید در مطلب رنگ هایی که در ترکیب لباس به ما کمک می کند
مطالعه بفرمایید.
این ترکیب هم اگه صورتی کم رنگ باشه ترکیب ملایم و خانومانه ای رو به وجود میاره.
این ترکیب می تونه سفید مطلق و صورتی پر رنگ باشه و یا رنگ کرم ملایم و گلبهی. در هر صورت این ترکیبات ست جذابی رو ایجاد می کنند.
رنگ مشکی میتونه زمینه ی خیلی مناسبی باشه برای این که صورتی دقیقا همونجوری که هست
به چشم بیاد و جلوه ی بیشتری بکنه. این به خاطر خاصیت رنگ مشکیه و مهم نیست که صورتی پر رنگ یا کمرنگ باشه،
اگه در زمینه ی مشکی قرار بگیره خودش رو خیلی خوب نشون میده.
اسمتو بنويس ببين چه جمله اي ميشه
B: عشقِ همه
C: معصوم
D: با استعداد
E: خوب اما شکننده
F: احساسي براي ديگران
G: منطقي
H: آرام
I: مودب
J: لذت بردني از زندگي
K: قابل عاشق شدن
L: با مزه
M: عالي
N: مغرور
O: ورزشکار
P: خنده رو
Q: باحال
R: غيرقابل پيش بيني
s; با احساس
T: خالص و حقيقي
U: سودمند و باهوش
V: عصباني
W: بيخيال
X: نابغه
Y: لذت بردني
Z: خوش مشرب
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دخترانه و آدرس 3ara.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.